ه{این مطالب نیز در سطح مناظرات یا مباحث فیسبوکی بوده است که به خاطر اهمیتشان در اینجا نیز ضمیمه شده اند.} ه
ه «اتفاق» یا «ضرورت»؟! ه
با درود به دانشمند محترم جناب آقای «صمدی»٬ ضمن تشکر از شما بخاطر نوشتن مقاله ارزشمند تان که گویا قرار است ادامه یابد٬ میخواهم نکته ای را یادآور شوم. و آن اینکه٬ «اتفاق» در کشف نیروهای طبیعت توسط انسانها با درجات مختلف از سطح دانشی وقت خود٬ بسیار نسبی است. به عبارت دیگر میشود گفت «اتفاق»٬ به معنی عدم دخالت و حضور نیاز و بدنبال آن تلاش برای پیدا کردن راه هایی جهت «رفع آن نیاز»٬ چندان هم «اتفاقی» نیست! ه کشف آتش٬ بعنوان مثال اول٬ خود از نیازهای متفاوت و تلاش های متعدد انسانهای اولیه غارنشین (وحتی پیش از تحول قسمت زیر پیشانی مغز مان) جهت ارتقاء روشهای بهبود زندگی در دوران خود٬ مایه گرفته بود. در این محدوده بود که کشف آتش اتفاق افتاد. معنایش این است که «اتفاق» خود در جنبره نیاز و تلاش کم و بیش همه جانبه در شرایط تاریخی و حاضر در دوره خود توسط ابولبشر جستجوگر٬ گرفتار بوده است! و نه تنها این٬ بلکه سطحی از رشد شیوه تولید٬ که خصوصیت بنیادی انسان اجتماعی می باشد٬ لازم و فراهم بود که میتوانست این «کشف اتفاقی» را به نیرو مهار شده٬ مبدل کرده و آنرا بخدمت بگیرد! ه
در مثال های دیگر٬ همچون «رونتگن»٬ «بگرل»٬ «مادام کوری»٬ «نیوتون»٬ «ارشمیدس» و غیره و غیره٬ چنین وضعیتی را به طریق اولیْ شاهد هستیم.
بنابراین «اتفاقات»٬ در چنگال «ضرورت» های پیش پای نوع بشر٬ قرار دارند. این «ضرورت» است که «اتفاق» را می زاید٬ نه اینکه اتفاقات الله بختگی بوجود می آیند و همچنین نه برعکس! «ضرورت» در این حیطه٬ یک پایش روی قابلیت های بی انتها از طبیعت «قانونمند» یا هنوز «غیر قانونمند» (که در چارچوبه سطح پیشرفت علمی ما معنا دارند)٬ قرار دارد. و نیز جهانیست که ما را احاطه کرده و ما نیز خود بخشی از آن هستیم. پای دیگر از این «ضرورت» اما٬ بر «منطق» انسان با قابلیت «تجرید سازی و تفکر» این «موجود دوپا»٬ با همه سطوح از قابلیت های رشد یافته تولیدی اجتماعی و نیروی فکری مادیت یافته در تکنولوژی ها در مقطع خود٬ و نیز بطور لاینفک٬ توسط افرادی زنده و حی و حاضر٬ که کم و بیش در این محدوده صاحب قریحه٬ تجربه و دانش علمی بوده اند٬ قرار دارد. ه
ه* {بعد از تحریر اولیه: حتی در دنیای «عدم قطعیت های» کوانتومی٬ رفتار موجی ذرات بنیادی٬ در محدوده خاصی قابل تشخیص و لاجرم قابل پیشبینی برای ما نیستند. آنهم بدلیل اینستکه نوع حرکتشان مبتنی بر ابعاد ناشناخته برای ما می باشند. مثل اینکه ما اجسام شناور زیر آب را بصورت مواج می بینیم. در حالیکه در خشکی واقعاً آنگونه موج نمی زنند. با شناخت از کنه ماجرا در دنیای کوانتومی٬ آنگاه ضرورت عملکرد هایشان با قطعیت بیشتری به دریافت ما خواهد رسید. در همین سطح علمی تاکنونی هم٬ آنجا عملکردهایی است که مرزها و محدوده های قابل شناختی برای ما دارند. برای همین است که به کمک ریاضیات پیشرفته٬ دستاوردهای عملی قابل اتکایی را تا کنون داشته ایم. } ه
به عبارت بهتر میتوان گفت که «ضروت» مادر اکتشافات٬ چه «اتفاقی» و چه مستقیماً هدفمند میباشد که پیشرفت و ترقی و یا اگر دوست دارید٬ «تعالی» را برای جامعه انسانی به ارمغان می آورد. و البته همچنین٬ «تباهی» نه چندان قابل صرفنظر را… (به جنگ ها و نیروهای «نابود کننده طبقات حاکم» نگاه کنید)! ه
پس بیاییم «ضرورت» را دریابیم و با آن برای «پیشرفت و ترقی» و نه «تباهی و نابودی»٬ همراه شویم! ه
با آرزوی سلامت شما… ه
جمشید فام
ه ۱۵ می ۲۰۱۸