—————— ملاحظات و تعریف مد نظر من از جهان مادی:
*2- کلاً هر جا مفهوم «ماده» یا «مادی» را بکار میبرم٬ برخلاف آنچه که در ترمینولوژی علم فیزیک ماده (matter) به مثابه «جِرم» (mass) یا لزوماً هر چیز جرم دار مصطلح شده٬ منظور من صرفاً حالت جسمیت یافته چیزهای جرم دار یا مستقیماً ملموس ویا چیزی جدا از «انرژی» به صُور گوناگون٬ نیست. دنیای مادی در واقع کلیت وجودِ عینی جهان پیرامون ما از جمله جامعه و خود ما و صد البته آنچه که در علم کنونی فیزیک به «ضد ماده antimatter» شهرت یافته است٬ می باشد. به عبارت دیگر٬ کل واقعیتِ خارج از تصورات ذهنی ما که میتواند در هر سطحی از ابراز وجود خود٬ به حواس مستقیم (یعنی به پنج حس عمومی و معمول ما چون بینایی٬ شنوایی٬ بویایی٬ لمسی و چشایی) یا شاخک های غیر مستقیم حسی ما (همچون مجموع ابزار و وسائل علمی-تجربی ساخته شده توسط بشر برای دریافتی های گوناگون چون میکروسکوپ٬ تِلِسکوپ٬ اُسیلوسکوپ یا نوسان سنج) برسند٬ همه جزو جهان مادی میباشند. حتی تصورات ما٬ جدا از مفاهیمی که برای ما دارند٬ خود حالتی از ابراز وجود از عملکرد مغزی و عصبی ما در کنش و واکنش با داده های پیرامونی مان٬ می باشند. البته تا آنجا که من اطلاع دارم٬ این ارتعاشات مغزی حین تفکر و کلاً فعالیت مغزی ما٬ لزوماً به معنی قابلیت شان برای خواندن مفاهیم مرتبط با آن امواج توسط دستگاهای گیرنده فعلی ما نمی باشند (به نظر من٬ برای اینکار باید دستگاه های بسیار پیشرفته کامپیوتری ساخت و آنان را «آموزش» داد تا بتوانند ارتعاشات منبعث از هر «فکر» ی را مطابق درک عمومی ما ترجمه کنند!). منتها به این معنا و به همین خاطر این اشباح ذهنی ما نیز خود مادی میباشند. حتی تصور واقعی و ممکن بودن ارتباطات مستقیم مغزی افراد با یکدیگر (بکمک کامپیوترهای مخصوص و یا حتی بدون آن!؟) یا همان ارتباطات تله پاتیکی «Telepathic Communications» (که بعنوان «حس ششم» معروف است!)٬ خود به معنی مادی بودن فعالیتهای مغزی و لاجرم اشباح و تصورات ذهنی ما می باشند.
به این ترتیب جهان ما تا حدی که در قالب علمی میشناسیمش٬ حاوی یک مجموعه ای بهم بافته٬ مرتبط و قابل تبدیل به یکدیگر از انرژی و ذرات بنیادی با امواج گوناگون (از جمله امواج نور و جاذبه)٬ میباشد. این مجموعه در ترکیب فعلی اش در وجودِ اتمها٬ ملکولها و تجمعات آنها بصورت سیارات٬ ستارگان و کهکشان ها٬ باضافة حوزه های نه چندان شناخته شده ای از اجرام سوپر سنگین بنام «سیاه چال» ها٬ خود را به ظهور رسانده اند.
(آخرین تلاش های علمی – بعد از ۲۰۱۶ و مشخصاُ سپتامبر ۲۰۱۷ – در آستانه اعلام کشف ذره-موج «نور تاریک Dark Photon» – به این لینک نگاه کنید! –٬ به مثابه نیروی پنجم٬ می باشند. با اثبات قطعی از موجودیت این فرم مادی در جهان ما٬ فیزیک مدرن می تواند به گشودن راز نهان در «سیاه چال» های فضایی٬ بسیار نزدیک شود!)
یک نکته مهم و لازم به ذکر در این رابطه اینستکه انسان صاحب قوه تجرید سازی یا قابلیت انتزاع میباشد. با استفاده از آن٬ ما میتوانیم جنبه هایی از وجود عینی و مادة ملموس و یا غیر ملموس و حتی بخودی خود نامحسوس را٬ همانطور که هست از بطن مادة مشخص خود تجرید کنیم. مثلاً اینکه «نیروی جاذبه» یا «وضعیت موجی جاذبه» را از دیگر مشخصات مادی هر شیئی در ذهن خود مستقلاً در نظر بگیریم و به این ترتیب روند های مادی فیزیکی مربوطه را مورد مطالعه و بررسی علمی قرار دهیم. به عبارت دیگر در این مثال٬ ما هر نوع مشخصة مادی در اشیاء را بجز جنبة «جرم» دارشان (که در تراکم از عملکرد خود٬ «جسمیت» مورد احساس ما و نیز فضا و زمان را شکل می دهد)٬ از محتوای همة اشیاء٬ خالی میکنیم و به ابراز وجود این جنبة عمومی میپردازیم. این نوع تجرید را بعنوان «تجرید عینی» و یا حتی بهتر است بصورت جامع تر آن بگوئیم «تجرید مادی» که در واقع موجودیت مادی در سطح تجریدیش میباشد٬ می نامیم. برای روشن شدن بیشتر و با توجه عمیقتر به مثال فوق می توانیم بگوئیم که٬ گرچه «نیروی جاذبه» بصورت جدا از هیئت مادی اشیاء جرم دار نمی تواند واقعیت مستقل داشته باشد٬ با این حال آن (نیروی جاذبه) کاملاً «مادی» و یا «عینی» می باشد. این درک برای تحلیل از واقعیات متنوع و مشخصاً مباحثی که در این نوشته دنبال میکنم٬ جایگاه بسیار با اهمیتی دارد. از جمله اینکه ما را از درغلطیدن به ورطه «ایده آلیسم» مصون می دارد.
برای اطلاع بیشتر از نظرم در این بحث٬ به متن اصلی و نیز زیرنویس مربوط به “وجودِ مادی“ در سرتیتر مقدمه ای بر درک و اهمیت «تجرید سازی» و همچنین می توانید به «ضمیمه ۱ – مجادلات روشنگرانه: واقعیت عینی و مکانیک کوانتومی» و «ضمیمه ۲ – نگاهی به فیزیک کوانتومی و نقد چند نظریه پرداز کوانتومی»٬ نیز مطالب دیگر که در ضفحه فیسبوکی ام تحت نام «مجادلات روشنگرانه – Intellectual polemics»٬ مراجعه کنید.
—————————————– پایانِ زیرنویس *2
اگر مایلید از همینجا به مبحث اصلی برگردید٬ لطفاً به این لینک کلیک کنید: «نگاهی دوباره به ریشه ها: منشاء و ماهیتِ حیات»!