نقدی بر اطلاعیه پیشنهادی بلوک (سپتامبر۲۰۲۳)

کمیته موقت هماهنگی برای ایجاد بلوک متحد سوسیالیست

پیشگفتار

ضمن  تاکید بر اینکه هر نوع تشکل سازی و آرایش جمعی پیدا کردن توسط جریانات چپ و انقلابی و پیشرو در اوضاع کنونی در خارج کشور٬ بسیار مثبت و لازم است٬ در عین حال میباید در فرم یابی آن دقت و حساسیت لازم را نیز به خرج داد. از این رو بنده ضمن تقدیر از تلاش رفقای بزرگ و عزیز برای فرم دهی چنین «بلوک سوسیالیستی»٬ مایلم که در نقد این اطلاعیه اخیر که با تاکید خودشان آنرا نهایی نمی دانند٬ به این وسیله شرکت داشته باشم. ه 

مهمترین امر نانوشته و لذا ناروشن در این سند که قرار است نقطه ثقل «بلوک متحد سوسیالیستی» باشد٬ همانا چگونگی امر «اتحاد طبقاتی» کل «مزد و حقوق بگیران» تحت نظام موجود میباشد. اهمیت فقدان این امر در بطن اوضاع عمومی تحت حاکمیت رژیم کنونی بطور اعم و پدیداری موقعیت نوین انقلابی موسوم به «انقلاب ژینا یا زن زندگی آزادی» بطور اخص٬ جهت پاسخ به لزوم فرم دادن هر نوع اتحاد٬ حزب سازی و یا حتی صرفاً همگرایی دوره ای و نسبتاً پایدار میان هر طیف «چپ»٬ به مثابه نسخه ای برای شکست از پیش میباشد. و نه فقط پروژه ای برای شکست بلکه بسیار مهمتر و هشدار دهنده تر از آن٬ اینستکه ترمزی به پروسه بالنده کلیت فضای انقلابی خواهد بود. به عبارتی دیگر٬ به میزانی که اعلام چنین «بلوکی» در میان فعالین میدانی و کنشگران با نفوذ کارگری-معلمی در داخل ایران٬ برایی و تاثیر داشته باشد٬ به همان میزان هم حکم به بند انفعال کشاندن جنبش های موجود «بن-پایه ای» *۱ را خواهد داشت. این تاثیر عمیقاً بازدارنده در موقعیت جنبشی حاضر٬ مستقل از اینستکه چنین رهبران بلوک سازی با چه ملاحظه یا مصلحت های قابل درکی به چنین «مخرج مشترکی» دست یافته اند. رهبران و کنشگرانی که تا حدی که از ایشان شناخت داشته و در چند سال اخیر آشنایی پیدا کرده ام٬ اتفاقاً عمیقاً به رهایی طبقه کارگر معتقد و متعهد میباشند. ه 

از اینرو چنین سندی بنا به مصلحت و نیازهای حیاتی جنبش های عمومی و به ویژه بن-پایه ای٬ میباید بطور جدی نقد شود. جنبشهای نسبتاً پیشرفته اما زخم خورده کنونی که در بطن موقعیت نوین انقلابی قرار داشته و عمیقاً رهایی را تجربه میکنند… رهایی از این رژیم اسلامی-سرطانی سرمایه که میتواند و باید نه فقط بساط کلیت چنین نظام خونریزی را برچینند بلکه در عین حال بتوانند بلاواسطه پایه گذار حقوق اولیه شان بصورتی مقدور در این قرن باشند. یعنی هر فرم حکومتی برآمده از این انقلاب پس از رژیم نکبت اسلامی٬ قائل به پایه گذاری و عامل کسب انقلابی حقوق اجتماعی-مدنی همچون «معیشت٬ منزلت و آموزش و درمان رایگان» آنهم مطابق بالاترین استانداردهای جهانی کنونی بشوند. استانداردهایی که مسیر کنونی انقلاب میتواند بقیه خواسته های خود را برآن طوری قرار دهد که دستاوردهایشان را با قدرت تمام٬ تثبیت و بی برگشت سازند. ه 

هرگونه گرایش سوسیالیستی هم بدون حضور در این پروسه و بلکه رهبری این پروسه گذار از کلیت رژیم اسلامی-سرطانی سرمایه٬ نمیتواند به اهداف سوسیالیستی و انقلاب اجتماعی مربوطه نائل شود. بدون شرکت قوی در این پروسه حرف و تلاش برای «صف مستقل» کارگری پوچ و بی اساس و مثل رهنمود این «بلوک»٬ سترون و بلکه بازدارنده خواهد بود. ه  

ه —– زیرنویس ها

 ه *۱) «جنبش های بن-پایه ای» اصطلاح بنده است و اشاره به مجموعه جنبش های متصل به کل اقتصاد جامعه دارد. این جنبش ها که نهایتاً بصورت علنی ابراز وجود می کنند٬ اولاً وسیع تر از طبقه کارگر میباشند. در ثانی٬ تا جایی که به کل کارگران شاغل برمیگردد٬ مستقل از اینکه زیر نفوذ کدام یک از گرایشات تشکل سازی شورایی یا سندیکایی و یا کلاً گرایشات سوسیالیستی یا رادیکال و غیره باشند٬ درنظر گرفته می شوند. جهت روشنی بیشتر از بکار بردن این این اصطلاح٬ میتوانم اینگونه بگویم که این مجموعه از یک طرف شامل جنبش های کلیت طبقه کارگر (به معنی اعم آن) یعنی کارگران٬ معلمان-فرهنگیان٬ پرستاران و پرسنل درمانی و اداری و البته کلیه بازنشستگان حقوق بگیر در همه این عرصه ها٬ میباشند. از طرف دیگر٬ جنبش هایی چون کامیون داران (اگر قابل تفکیک از کامیون رانان مزد بگیر باشند)٬ دست فروشان (که البته عمدتاً جزو بیکاران کارگری نیز میباشند)٬ کشاورزان صاحب زمین های خود٬ تاکسی داران راننده٬ ماشین داران مسافر کش… و البته مغازه داران و امثالهم.  این مجموعه در سیمای اجتماعی٬ وقتی در جایگاه کاری خود وارد نوعی کنش مطالباتی در برابر کلیت رژیم (بصورت عملی) می گردند٬ برای عموم موقعیت مشخص و روشنی دارند. ه  

ه *۲) واضح است که موضوع مورد بحث در اینکه میگویم «رهبران بلوک سازی»٬ در همین بطن مورد نظر میباشد. یعنی معضل اتحاد عملهای فراگیر توسط نیروهای عمیقا مخالف کلیت نظام اسلامی بطور اعم و «چپ ها» یی که به اصطلاح «خط حزب توده-اکثریت» در آنها جای ندارند. ه 

ه *۳) در این ترم که بصورت شعار «معیشت٬ منزلت حق مسلم ماست» هم طرح شده٬

معیشت یعنی مقرر داشتن یا تضمین حداقل مزد یا سهم بری اجتماعی که تامین کننده مخارج یک خانواده (فرضا ۳ تا ۵ نفره) با احتساب کار تمام وقت (۳۰ تا ۳۷ ساعته در هفته بعنوان طیف پیشنهادی) یک فرد٬ بعنوان استاندارد پایه حقوق باشد. این ترم معیشت هم میتواند و میباید وسیع تر در سطح جامعه طوری طرح شود که برای هر دولت و حاکمیت وقت مقرر دارد که با طرح های اقتصادی مقدور در این جهان٬ فقر و مشکل مسکن و غیره را در جامعه بطور ریشه ای حل گرداند. ه 

منزلت به معنی حضور و حاکمیت بی خدشه حقوق مدنی همچون آزادی بیان٬ عقیده٬ ابراز وجود٬ تشکلات صنفی٬ احزاب و دیگر مواردی که فعلا در قالب منشور ۱۲ ماده ای تشکلات صنفی و دیگر منشورهای تکمیلی آن آمده و دارد بصورت «فرهنگ مطالباتی عمومی» انقلابی در سراسر ایران جا افتاده و بلکه به میزان پیشرفتش٬ کم و بیش قلوب کارگران و مردم در سطح جهان را به تسخیر فرهنگی خود در میآورد. ه

  ه —– پایان زیرنویس ها

بررسی دو بند اصلی ۱ و ۲ از اطلاعیه

دو قسمت از دو بند در ارتباط با امر مذکور یعنی امر اتحاد طبقاتی را به تفکیک می آورم تا بتوانم منظور خود از این قسمت از نقد خود را با وضوح کامل روشن کنم (تمام نقل قول های داخل «گیومه» عیناً از این سند آورده شده است). ه

========

در قسمت اول از بند شماره ۱ آمده: ه 

«مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی٬ …»

و

در قسمت اول بند شماره ۲ می گوید: ه 

«مشارکت نظری و عملی در مبارزات طبقه کارگر هم در عرصه مطالبات روزمره … »

 در قسمت دوم از … ه

بند شماره ۱ آمده: « …٬ درهم کوبیدن ماشین دولتی٬ برقراری یک حکومت شورایی به رهبری طبقه کارگر و تحقق سوسیالیسم به دست خود کارگران و زحمتکشان». ه

و

بند شماره ۲ می گوید: «… و هم در مسیرمبارزهاش برای رهایی نهایی از استثمار و بردگی کار از طریق پایان دادن به مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و جایگزینی آن با مالکیت اجتماعی؛ تلاش برای تشکیل صف مستقل طبقه کارگر». ه

=========

تا اینجا اگر کمی دقت کنیم میتوانیم دریابیم که نویسندگان (لابد در کشاکش های حل نشده نظری و راهکاری میان بنیانگذاران بلوک) طوری نظر دارند که تا وقتی «جمهوری اسلامی» سرکار باشد تنها به قسمت اول از هر دو بند ۱ و ۲ خود را محدود کرده اند. چرا که قسمت دوم از هر دو بند مذکور به واقع اشاره به پس از سرنگونی رژیم دارند. به این ترتیب میتوانیم چنین نتیجه بگیریم: ه 

الف) بنیانگذاران میخواهند خارج از فعل و انفعالات جاری و ملزومات پیشرفت جنبش های کارگری٬ برای سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی «مبارزه» بکنند (حال در هر قالب و فرم و عرصه هایی همچون اکسیونهای خارج کشوری دفاع از کارگران در مجامع بین المللی و  و غیره که فعلاً کاری با این جنبه هایش ندارم). ه 

ب) برای مبارزات جاری کارگری در ایران تحت این حاکمیت٬ هیچ فرمی از دخالت نظری و راهکاری را از طرف خود قائل نیستند… مگر همان که در قسمت اول بند ۲ آمده… یعنی «مشارکت نظری و عملی در مبارزات طبقه کارگر … در عرصه مطالبات روزمره»! ه 

پس به روشنی نتیجه گرفته میشود که از نظر این بلوک فرضی٬ برای طبقه کارگر هیچ نقشی جهت سرنگونی حکومت سرمایه بطور کلی که هیچ٬ اصولاً برای عبور انقلابی از این «جمهوری اسلامی سرمایه» قائل نیستند. اگر هم کسی فرضاً بخواهد برای طبقه کارگر در زمانی یا دوره ای یا فرازی از برآمدهای جنبشی و به ویژه اعتلاهای انقلابی **٬ نقطه نظرات و بلکه راهکاری داشته باشد٬ در این «بلوک سوسیالیستی» جای طرح و بررسی و نقشه مند کردن هایشان و غیره و احیاناً برپایه آنها مواضعی هم اتخاذ گردد یا نگردد٬ نمیباشد. ه 

این جنبه را بیشتر میشکافم. چرا که از یک طرف کلید حل معمای دیرینه در ارتباط  با معضل «اتحاد» و عدم موفقیت در ساختن «اتحادیه»٬ «بلوک»٬ «جبهه» و امثالهم در ایران تحت رژیم کنونی٬ به نظرم در اینجا نهفته است. و از طرف دیگر٬ نفس اعلام وجود چنین «بلوک سوسیالیستی» ای تا جایی که به خط شان در جنبش کارگری بر می گردد٬ خودبخود «گرایش سوسیالیستی» بسیار پاسیو٬ بی افق و بی قید (برای پیشرفت موقعیت انقلابی حاضر) را نزد عموم تداعی میکند. عموم کارگران و مردمی که گفتمان «براندازی انقلابی» رژیم وقت را دارند همه جوره احساس و تجربه میکنند. ه

مسئله این است که اگر این «بلوک» بخواهد اهدافی که در «قسمت دوم» از هر دو بند ۱ و ۲ آمده٬ مد نظر و نقطه ثقل باشند٬ آنگاه در هر لحظه برای کسی که واقعاً برای آن اهداف وارد چنین بلوکی میشود٬ سوال اینستکه کمک و مشارکت ما به مبارزه جاری و روزمره کارگری چگونه میخواهد برای احقاق همین حقوق روزمره اش هم موثر بوده و آنها را در جهت اهداف مذکور وارد کارزار گرداند؟ جواب به این سؤال قطعاً انتظار بجایی است که لابد «بنیانگذاران فعلی» جوابی شفاهی برایش دارند که توجیه کننده چرا چنین فقدان و حداقل ناروشنی در چنین متنی میباشد. منتها تا آنجا که به خود متن برمیگردد٬ چنین جوابی وجود ندارد. بنده (جمشید ف) که این سطور را مینویسم٬ با توجه به شناختی که بطور محدود و نسبی در اتاقهای کلاب هاوسی ایشان پیدا کرده ام٬ میتوانم حدس بزنم که چرا چنین نوشته اند. به واقع علتش کمبود دانش یا عدم اطلاع از این ایرادشان نباید باشد. بلکه اصولاً از این امر برمیخیزد که «بلوک» خود را میخواهند با «مخرج مشترک» گیری نظری روی «حداقل» هایی که میان این طیف ناهمگون (در وجوه نظری-تحلیلی و راهکار انقلابی-سوسیالیستی خود)٬  «نه سیخ بسوزد و نه کباب»٬ داشته باشند. این طرزفکر سالهای سال است که به واسطه عوامل گوناگون در فرهنگ عمومی و بخش مهمی از «چپ» به ویژه منفردین «حزب گریز» جا افتاده است. عامل معین قابل ذکر در چنین بستر طرز فکری به نظر من این استکه که در خارج کشور «چپ» هایی داریم که کم و بیش در کشورهای گوناگون وارد اتحاد های ابراز وجودی محلی شده اند. این «بلوک» بنا دارد که یک قالب سراسری برای این مجموعه بشود. ه 

خوب سؤال اکنون بطور مشخص این میشود: ه 

ایراد این کار چیست؟ مگر یکی شدن از پراکندگی بهتر نیست؟ 

جواب من بطور خلاصه و موجز همان است که در پیشگفتار گفته ام: ه 

چنین اتحادی٬ به میزانی که با چنین متنی٬ نفوذ در جنبش های بن-پایه ای و حتی دانشجویی داشته باشد٬ عملا ترمزی به پروسه بالنده کلیت فضای انقلابی خواهد بود. یعنی موقعیت انقلابی که اتفاقاً جنبش های بن-پایه ای میباید نقش هدایت گر اصلی در آن داشته یا پیدا کنند! ه 

در حالیکه «اطلاعیه بلوک» دارد میگوید٬ کارگران ایران نگران نباشید٬ «بلوک سوسیالیستی» «مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی» را بر عهده دارد… وظیفه شما همانا چسبیدن به «… عرصه مطالبات روزمره …» خود میباشد. و تازه در این عرصه ما نیز شما را کمک خواهیم کرد که همینجا بمانید! ه

این یک خاکپاشی متمرکز و متحد شده راهکاری به چشم کارگران ایران تحت حکومت موجود است. این گونه خاکپاشی های بسیار مخرب با هر انگیزه و تحت هر تحلیلی٬ البته تاکنون بوده است. مشخصاً نزد جریانانی که مهمترین نقش رهبری کننده را در این بلوک سازی به عهده دارند٬ در ابعاد گوناگون به سهم خود اعمال هم شده. با اینحال وقتی بصورت «بلوک سوسیالیستی» بخواهد در ظرفیت سراسری و متمرکز شده ابراز وجود کند٬ عملاً تاثیر بازدارنده اش برای جنبش های کارگری٬ بسیار بیشتر خواهد بود. چرا که اعتبار این مجموعه گرایش «سوسیالیستی» عمدتاً خارج کشوری که بدون چنین بلوکی٬ نفوذ روی جنبش کارگری و دیگر جنبش ها دارند٬ بیشتر از پیش خواهد شد. بنابراین تاثیر بازدارندگی اش نیز بیشتر خواهد بود. ه 

واقعیت اینستکه مشکل جنبش های کارگری در ایران٬ خیلی سال است که «کم آگاهی طبقاتی» نیست. مشکل اصلی انها در عدم یافتن راهکارهایی است که بتواند عرصه بن-پایه ای ها (که طبقه کارگر ستون فقرات آنها و در واقع ثقل محوری کل جامعه مییاشد) را به مرکز ثقل محاصره رژیم اسلامی-سرطانی سرمایه٬ تبدیل کند. بدون آن «مبارزات در عرصه مطالبات روزمره» بخودی خود گرچه غلط نیست و لزوم انجامش هیچگاه بی موضوع نبوده و نخواهد بود٬ با اینحال نقش و جایگاه چنین مبارزات «مطالباتی- صنفی» به هیچ وجه مثل شرایط سرمایه داری تحت حکومت هایی متعارف همچون زمان شاه (که تازه دیکتاتور خفن و ترسناکی هم داشته)٬ نیست. دلیلش اینستکه در آن نوع سرمایه داری ها٬ طبقه کارگر در بطن جامعه ایست که صاحب رشد یا رونق اقتصادی-سرمایه داری معتبر و لذا متعارف آن دوره خود در سطح کشوری میباشند… و لذا به جنبش کارگری امکان میدهد که مبارزات جاری صنفی و فرضا اعتصاباتشان را به: ه 

الف) اهرم گرفتن یا حفظ نسبی موقعیت مزد بگیری فی الحال موجودش تبدیل کند. موقعیتی که در آن پایه حقوق معنا و موضوعیت مشخصی دارد. تورم آن جامعه و لذا ارزش پول عمومی اش نسبتاً ثبات دوره ای دارد. ه 

ب) چشم انداز پدیداری شرایطی که در اثر افت دوره ایش (که حکومت نتواند آنرا مهار کند)٬ جامعه و مشخصاً جنبش کارگری که در دوره «رونق متعارف» به سطحی از آگاهی و تشکل رسیده یا نزدیک کرده است٬ را به سطح نوینی از دخالت برای تحقق بیشتر خواسته های فوری و دراز مدتش برساند. وضعیتی که امکان میدهد طبقه کارگر به سطح “طبقه برای خود” کشیده یا نزدیک شود تا بتواند نقش انقلابی ** پیدا کند. آنچنانکه افت اقتصادی در نیمه سال ۵۶ در ایران یک کشوری٬ چنین وضعیت عینی انقلاب را پدیدار کرد. ه 

در حالیکه تحت سرمایه داری نامتعارف در «ایران اسلامی: ه 

اولاً چنان پایه مزد نسبتاً استاندارد شده٬ هیچگاه وجود نداشته. اقتصاد سرمایه داری اش صاحب رونق و رشد دوره ای نبوده و نباید هم باشد تا رژیم حاکم بتواند آنگونه باقی بماند. در این نوع سرمایه داری که حکومتش آنرا نامتعارف کرده است٬ تورم ذاتی٬ هر روزه و ارزش ریال همیشه در سراشیب سقوط است. بنابراین نرخ بیکاری صعودی و نظام استخدامی و کارفرمایی بیشتر مبتنی بر «چند پیمانی» و عمدتاً خصولتی است. که مجموعاً باعث میشود نرخ استثمار وحشیانه ای را تا سطح برده داری ها مستمراً اعمال کنند. سرکوب مادون قرون وسطایی که دیگر «نقل همه مجالس» از جمله و به ویژه بالای سر جنبش های کارگری (یعنی آنها که شانس داشتن کار دارند!) میباشد. ه 

در ثانی٬ به این ترتیب تحت این سامانه اسلامی-ولایی٬ دیگر چشم انداز پدیداری چنان “وضعیت عینی انقلاب” که در نظام های حکومتی متعارف سرمایه داری بصورت «کور» و مستقل از سطح مبارزات میتواند حادث شود٬ نیز وجود ندارد. چرا که اقتصاد همیشه در وضعیت افت ذاتی می باشد. به عبارت دیگر بحران اقتصادی باقی بوده و باید باقی بماند. ه

زیرنویس

ه ** مبحث مربوط به درک از خصوصیات و پروسه انقلاب را میشود هم بصورت عام و کم و بیش جهانشمول مورد کنکاش قرار داد و هم بطور مشخص آنچه در ۵۰ سال اخیر در ایران یک کشوری شاهدش بوده ایم. ه 

تا آنجا که به جنبه های عمومی و کلاسیک انقلابات برمیگردد٬ جدا از اینکه چقدر برای موقعیت ویژه اخیر در ایران مترتب هستند یا نیستند٬ بطور خلاصه و شماتیک میتوان چنین گفت: ه 

انقلاب یک پروسه جنین وار است که از موقعی که بستر عینی اش پدیدار میشود٬ به اعتلا یا برآمد های انقلابی روی آن میتوانند کشیده شوند. مسئله هر انقلاب٬ موضوع برانداختن حاکمیت سیاسی وقت است.  در انتهای این پروسه در فرازی از اعتلاهای جنبشی٬ حاکمیت وقت هم نمیتواند سلطه خود را نگه دارد. در این فراز نهایی٬ شرایط انقلابی فرا می رسد. ه 

در این ترسیم عمومی٬ «پیدایش جنین وار انقلاب» را میتوان «وضعیت عینی انقلاب» نام نهاد. تحت این وضعیت «اعتلای جنبش های انقلابی» قرار میگیرند. «شرایط انقلابی» که به تعبیر لنین٬ موقعی است که «بالایی ها هم نمیتوانند حکومت کنند»٬ زمانی است که میتوان با استفاده از قهر٬ حکومت را بقولی «به همت توده ها» سرنگون کرد. ه 

تحلیل از این مبحث احتیاج به تشریح دقایق و موشکافی بسیار بیشتری دارد که قطعاً محدودیت ها و مشروطیت های خاص خود را دارد. بنده بنا دارم که اینرا جداگانه به رشته تحلیل درآورم. البته مطالب بسیاری در اینرابطه نوشته و گفته ام که لازم میدانم بصورت مقاله ای نسبتاً بلند یا حتی یک کتاب درآورم. ه 

ه —– پایان زیرنویس

در انتهای این مطلب٬ لینک به مقدمه بازنویسی شده از طرح آلترناتیوی خود را میگذارم. این «طرح» را بنده از اوائل تابستان سال ۲۰۲۱ (یعنی بیش از دوسال پیش)٬ بصورت مکتوب درآورده و حولش مباحث بسیاری را نوشته و بصورت کلیپ ویدئویی درآوردم. همچنین حدود دوسال است که در اتاق های کلاب هاوسی٬ به صور گوناگون که موضوعیت داشته طرح یا معرفی کرده ام. ه 

لازم به ذکر است که این لینک به مقدمه مذکور٬ در عین حال فعلا در بخش ضمیمه های انتهایی در سایت کتابم قرار دارد. در انتهای این متن (بازنویسی مقدمه)٬ لینک به خود طرح با مقدمه اولیه اش بدون هیچ تغییری٬ قرار دارد. اینرا جهت اطلاع میگذارم. ه 

همچنین و به ویژه منظورم از ارجاع به این طرح اینستکه علاقه مندان٬ در مقایسه با متن «بلوک سوسیالیستی» (که بقول خودشان این بلوک «حزب» سوسیالیستی معینی نیست)٬ تفاوت طرح آلترناتیو انقلابی بنده با «آلترناتیو»ی که در قالب «بلوک سوسیالیستی» آمده٬ را بعنوان مثال دریابند. ه

توجه داشته باشید که «طرح» مورد پیشنهاد من گرچه «دو قطبی» است اما اصولاً از موضع چپ کارگری مایه گرفته است! ه

جمشید فرشیدفام

ه ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۳

ه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲

لینک به مقدمه بازنویسی شده از 

طرح آلترناتیو انقلابی متعارف خواه دوقطبی برای مردم ایران: ه 

http://www.optimapage.com/capital-glob/بازنویس-طرح-آلترناتیوی/

============= End of my (Jamshid F) text =======

ه {لطفاً توجه: این جوابیه ایست که چند روز پیش از طرف «کمیته موقت هماهنگی بلوک متحد سوسیالیستی در حال تشکیل»٬ در ایمیلم دریافت کرده ام. از آنجا که مشخصاً رفیقی در یک کانال تلگرامی درخواست ضمیمه کردن این جوابیه به نقد مکتوب من کرده است. البته من هنوز پاسخ متقابلی به این متن نداده ام. مسلماً در اولین فرصت اینکار را خواهم کرد. ه
جمشید فرشیدفام
19 October 2023

{
——- متن جوابیه متقابل ایشان به نقد به اطلاعیه «بلوک… » که موضوع این پست است. ه

رفیق جمشید گرامی، ه

از این‌که به پیش‌نویس مبانی نظری مشترک بلوک متحد سوسیالیستی (پلاتفرم ) برخوردی فعال کردید، سپاسگزاریم. ه
اختلاف نظرات شما با متن پیش‌نویس در درجه اول از آن‌جا ناشی می‌شود که شما عملاً پروسه انقلاب را به دو مرحله تقسیم می‌کنید (حتی اگر این را صریحا بیان نکنید و یا حتی خود به آن آگاه نباشید). مرحله اول، جنبش همگانی علیه رژیم حاکم و مرحله بعد سازماندهی مستقل طبقه کارگر علیه سرمایه‌داری. موضع پلاتفرم اما این است که طبقه کارگر باید از همین حالا صف مستقل خود را برای مبارزه با مناسبات سرمایه‌داری تشکیل دهد و بر علیه کل طبقه بورژوازی و برای برقراری یک حکومت شورایی به عنوان ارگان قدرت کارگران و زحمتکشان تلاش کند. برای شما تغییر رژیم در صدر همه اهداف قرار دارد و برای ما تغییر مناسبات. شما شیفته جنبش همگانی هستید و ما در پی مبارزه طبقاتی طبقه کارگر. بنا بر برداشت ما، نظرات شما علیرغم ظاهر رادیکالش در نهایت رفرمیستی است، زیرا بر این استوار است که گویا پس از سرنگونی رژیم و در چهارچوب مناسبات سرمایه‌داری شرایط بهتری برای مبارزه طبقه کارگر فراهم خواهد شد. ه
با توجه به مسئله بالا و این که مواضع پلاتفرم در چارچوب فکری شما نمی‌گنجد، شما برداشت‌های کاملاً غلطی از دو بند نخست پلاتفرم کرده و این برداشت‌های غلط را مبنای قضاوت آن‌ها قرار داده‌اید. شما با تکیه بر تفکر “دو مرحله‌ای” خود و به شکلی کاملاً دلبخواهی قسمت اول بند یک را به قسمت اول بند دو وصل کرده و آن را به عنوان مرحله اول وانمود می‌کنید و بعد هم به همان ترتیب قسمت دوم بند یک را به قسمت دوم بند دو وصل کرده و آن را به عنوان مرحله دوم در نظر می‌گیرید. بعد هم به جنگ با این معجونی که از این دو بند درست کرده‌اید می‌روید. برای این که هر گونه سوءتفاهمی برطرف شود، تاکید می‌کنیم که این کولاژی که شما درست کرده‌اید، هیچ قرابتی با محتوای بندهای پلاتفرم ندارند و تنها از مخیله شما بیرون تراویده‌اند. ما در بند یک بدون هیچ‌گونه ابهامی، مبارزه علیه رژیم، برای سرنگونی سرمایه‌داری و برای حاکمیت شوراها را یک مبارزه واحد می‌بینیم و نه مراحلی که باید طی شوند. البته این محتمل هست که رژیم حاکم سرنگون شود و نظام سرمایه‌داری دست نخورد. ولی ما چنین چیزی را یک انقلاب ارزیابی نمی‌کنیم، بلکه شکست یک انقلاب. در بند دوم هم ما به پشتیبانی همزمان از مبارزات صنفی و سیاسی اشاره کرده‌ایم و برداشت شما که گویا تقدم زمانی برای یکی قائل شده‌ایم، تصور شخصی شماست. اتهام شما در این مورد که گویا ما تا زمان سرنگونی رژیم فقط از مبارزات صنفی کارگران پشتیبانی می‌کنیم کاملاً من‌درآوردی است. در تمام طول نوشته‌تان شما به جنگ تصورات خود می‌روید. شما ظاهراً معنای کلمه “هم” را فراموش کرده‌اید. وقتی که ما می‌نویسیم “مشارکت نظری و عملی در مبارزات طبقه کارگر هم در عرصه مطالبات روزمره و هم در مسیر مبارزه‌اش برای رهایی نهایی از استثمار و بردگی کار از طریق پایان‌دادن به مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و جایگزینی آن با مالکیت اجتماعی؛ تلاش برای تشکیل صف مستقل طبقه کارگر”، معنایش این نیست که اول یکی و بعد دیگری. چنین تصوری فقط از ذهن شما سرچشمه می‌گیرد. ه
بقیه نوشته شما اتهامات و ایراداتی هستند که عمدتا بر برداشت غلطی که در بالا به آن اشاره کردیم مبتنی هستند و در نتیجه ما از
پرداختن به تک‌تک آن‌ها خودداری میکنیم. ه

کمیته موقت هماهنگی بلوک متحد سوسیالیستی در حال تشکیل

======
پایان متن «بلوک… » در مقابل نقد بنده (جمشید ف) ه