شیوة تولیدِ سرمایه داری و عروجِ جامعة طبقاتی بورژوا

 پیدایش کالائی «نیروی کار»٬ آنچنانکه گفته شد٬ موضوعیتِ «ارزش»-ی و «ارزش مصرف»-ی آنرا مانند هر کالای دیگر٬ ضرورتاً بدنبال می آورد. توجه عمیقتر (شاید از زوایائی دیگر) ما را به پتانسیلِ عظیمش جهت شکل دهی به یک نظامِ طبقاتیِ تمام عیارِ٬ رهنمون میکند. چگونه؟

۱در بازارِ کالائی از یک طرف٬ «نیرو یا قوة کار»٬ تنها کالائی است که «ارزشِ مصرف» ش٬ در بوجود آوردنِ «ارزشِ جدید» و در دلِ آن «ارزش اضافه»٬ میباشد. دست یافتن به این جنبه از این نوع کالا است که انگیزة اصلی سرمایه دار به خریدش میباشد. بنابراین٬ «قابلییتِ تولیدی» کارگر دیگر متعلق به سرمایه داریست که آنرا در بازارِ خرید و فروشِ کالائی میخرد. از طرف دیگر٬ «ارزش» یا «ارزش مبادله» ای این کالا (نیروی کار)٬ واقعاً مانند بنیادِ کالائی٬ حاصل از هیچ نوع «کارِ مجردِ  اجتماعی» نمیباشد. بلکه همانطور که گفته شد٬ در اصل یک «ارزشِ تصوری» است. یعنی در واقع با دستِ مرئي و نامرئی «بازار»٬ «قیمت» میآبد. واضح است که سرمایه دار بعنوانِ خریدار٬ میخواهد آنرا هرچه ارزانتر بخرد. در حالی که انسانِ صاحبِ آن «قوه» که از بختِ بدِ روزگار٬ هیچ وسیلة دیگری برای امرار معاشش ندارد٬ و مجبور است که آنرا بفروشد٬ طبیعتاً میخواهد آنرا گرانتر بفروشد.

۲در حیطة تولید اما٬ سرمایه دار میخواهد این کالا که با قرار بر پرداختِ مزدش٬ دیگر «کالا» نیست. بلکه چیزِ تصاحب شده ایست (مثلِ کفشی که با خریدش میتوانی آنرا بپوشی)٬ که باید با ماگزیممِ ظرفیتش بکار گرفته شود. در حالی که انسانِ کارگر٬ درعین تسلیم به اجاره دادنِ نیروی کارش در زمانِ مقرر شده٬ نمیخواهد که در جریانِ تولیدی موردِ قبولش٬ نعشش را بیرون بکشند. و نه تنها این٬ بلکه میخواهد که بتواند٬ مانند آدمِ نرمالی در جامعه زندگی کند٬ با اعادة همة حقوقِ انسانی٬ شاملِ بقای نسلش.

این دو مورد٬ بخوبی دو ارادة انسانی و به همین اعتبار دو «حقِ» متضاد در مقابل همدیگر را نشان میدهد. اینجا نطفة پیدایش دو طبقة انسانی جدید٬ مجزا از طبقاتِ شناخته شدة تاکنونی آندوره٬ که برای هزاران سال وجود داشتند٬ پدیدار گشته است.

۳پیدایشِ «نیرویِ کارِ آزاد» و آماده بفروش٬ از یک طرف٬ و نیازِ تولیدیِ جدید در جذب آن به پروسة تولیدی٬ از طرف دیگر؛ خود نشانه ای از وجودِ سطحی از تحولِ تولید کالائی و نیز تقسیمِ کارِ متناسب با آن٬ بوده است. نَشو و نَمایِ این شیوة جدیدِ تولیدی (قبل از غلبه کامل اقتصادی اش)٬ زمینه سازِ پیدایش دورانِ طلائی «رنسانس» در اروپا بوده است.

Renaissance Era from 14 to 17 century: productions, society, feudal ruling class, arts, wars and so on.
Renaissance Era from 14 to 17 century: productions, society, feudal ruling class, arts, wars and so on.

…ادامه در صفحة بعد