زیرنویس ۱: «کار عام تجریدی» و شرط «شناخت» آن

——– واقعیت عینی «کار عام تجریدی» در عمل اجتماعی و شرط تاریخی «شناخت» آن به کمک بررسی مورد «ارسطو» در تلاش بر توضیح بنیاد مبادله کالایی:

*1 –  برای پشتیبانی از بحثی که تا کنون داشته ایم٬ این نقل قول از مارکس را در زیر می آورم (منظور کل بخشی که با این رنگ آبی است). اما پیش از خود متن٬ توجه شما را به این نکات جلب می کنم. یعنی مشخصاً نکات مورد نظرم که میتوان با کمی توجه٬ از این قطعه استخراج کرد٬ چنین می باشند:
۱- «کار عام تجریدی» که بنیاد شکل دهی «ارزش» در کالاها می باشد٬ در همه ادوار تاریخی٬ عملاً (practically) عامل محرک برای مبادلات کالاها بوده است.
۲- اما در  همه این ادوار (که قدمت شان به چندین هزار سال می رسد)٬ لزوماً ما نمی توانستیم به عمق درک این پدیده کالایی به مثابه یک موضوع مورد مطالعه دست یابیم. حتی اگر متفکر بزرگی چون ارسطو می بوده باشیم!
۳- هشدار: عدم درک و در نتیجه عدم تفکیک دو مورد فوق٬ برای کسی که فصل مربوط به کالا را می خواند٬ باعث پیدایش نظرات غلط و بخصوص درک های وارونه در این حوزه خواهد شد. حتی اگر بدرجه استادی رسیده باشیم!

حال به خود متن توجه کنید:

« با این حال٬ یک عامل مهمی که مانع میشد ارسطو سرشت ارزش (خصیصه درونی ارزش  attribute value) در کالاها را ببیند٬ صرفاً حالت بروز (نحوه تجلی  the mode of expressing) هر کار بعنوان کار تولیدی یکسان بشر٬ و در نتیجه بعنوان کار کیفیتاً متساوی٬ می باشد. جامعه یونان بر اساس برده داری بنیاد٬ و بنابراین بر پایه طبیعی آن٬ نابرابری انسان ها و نیروی کارشان٬ پایه ریزی شده بود. راز  ابراز وجود(بیان) ارزش٬ اینکه انواع کارها کیفیتی یکسان دارند {یعنی هم سنخ می باشند – ج. ف}٬ چرایی اش و تا آنجا که آنها در کلیت خود کار بشر هستند٬ تا زمانیکه ایدة برابری انسان٬ نتوانسته پیشداوری عمومی را بدست آورده و جا افتاده باشد٬ نمی توانست گشوده گردد (کشف گردد). با اینحال٬ این (ایدة برابری میان انسانها) تنها در یک جامعه ای که در آن حجم عظیمی از محصول کار٬ در فرم کالاهای ساخته شده٬  که در آن٬ درنتیجه٬ رابطه غالب میان انسانها٬ رابطه صاحبین آن کالاها می باشد٬ ممکن می باشد. درخشش نبوغ ارسطو به تنهایی به این طریق نشان داده می شود٬ که وی کشف کرد که در ابرازوجود ارزش کالاها٬ یک رابطة تساوی خوابیده است. شرایط ویژه از جامعه ای که او درآن می زیست٬ به خودی خود٬ او را از کشف آنچه که “در حقیقت” (اشاره به اصطلاح خود ارسطو “in truth”)٬ در کنُه این برابری بود٬ باز داشت. »

(جلد ۱- صفحه ۴۰ و ۴۱ – متن PDF ترجمه انگلیسی – با نظارت ف. انگلس – انتشارات پروگرس-مسکو)

There was, however, an important fact which prevented Aristotle from seeing that, to attribute value to commodities, is merely a mode of expressing all labour as equal human labour, and consequently as labour of equal quality. Greek society was founded upon slavery, and had, therefore, for its natural basis, the inequality of men and of their labour powers. The secret of the expression of value, namely, that all kinds of labour are equal and equivalent, because, and so far as they are human labour in general, cannot be deciphered, until the notion of human equality has already acquired the fixity of a popular prejudice. This, however, is possible only in a society in which the great mass of the produce of labour takes the form of commodities, in which, consequently, the dominant relation between man and man, is that of owners of commodities. The brilliancy of Aristotle’s genius is shown by this alone, that he discovered, in the expression of the value of commodities, a relation of equality. The peculiar conditions of the society in which he lived, alone prevented him from discovering what, “in truth,” was at the bottom of this equality.

 (ترجمه متن٬ خطوط زیر و پرانتزها٬ از طرف خودم می باشند. ج. فام)

—————————– پایان زیرنویس *1


اگر می خواهید از همینجا به مبحث اصلی برگردید٬ لطفاً به این لینک کلیک کنید: «پ – “کار عام” انتزاعی به مثابة جوهرِ ارزش»!