زیرنویس ۱: بنیاد ارزش پنهان درهیروگلیف اجتماعی

————– زیر نویس مربوط  به «هیروگلیف اجتماعی»

*1 –  ترجمه قطعه انگلیسی زیر که از مبحث «فتیشیسم کالایی و راز آن» از جلد ۱ «کاپیتال»٬ آمده است:

بنابراین٬ وقتی ما محصولات کارمان را به مثابه ارزشها٬ در رابطه با یکدیگر قرار میدهیم٬ به این خاطر نیست که ما این کالاها را به مانند غلاف های مادی از کار همگن انسانی می بینیم (در حالیکه واقعاً چنین است! – ج. فام)

کاملاً برعکس: هر زمانی که ما محصولات مختلف خود را به منزله ارزش ها٬ توسط یک مبادله٬ معادل قرار میدهیم٬ با این عمل٬ ما همچنین انواع کارهای مختلف صرف شده در آنها را٬ به منزله کار انسانی٬ برابر با یکدیگر قرار می دهیم (تا اینجا هنوز توضیح آنچه واقعاً هست و نه «فتیشیستی» شده٬ می باشد! – ج. فام). ما از این امر آگاه نیستیم٬ با این وجود آنرا انجام می دهیم. ارزش٬ بنابراین٬ با یک برچسب توضیحی بر پیشانی خود٬ به این ور و آنور نمی خرامد. در عوض٬ این ارزش است که هر محصولی را به یک هیروگلیف اجتماعی مبدل می سازد (اینچنین است که زمینه اش در جهت احساس و درک آن بصورت «فتیشیستی» در صحنه اجتماعی فراهم می شود! – ج. فام). بعدها٬ ما تلاش میکنیم آن هیروگلیف را رمزگشایی گردانیم٬ تا به راز پشت محصولات اجتماعی مان دست یابیم. کشف علمی اخیر (که توسط خود مارکس صورت گرفته است و ما تا کنون توضیح آنرا داشته ایم – ج. فام)٬ که محصولات کار٬ تا آنجایی که ارزش ها می باشند٬ چیزی جز بیان مادی کار انسان٬ صرف شده در محصولات شان نیستند٬ درواقع٬ یک عصر در تاریخ توسعة نژاد بشری را نشانت می دهد (منظور نضج شتابنده رابطه کالایی در عصر سرمایه داری می باشد که زمینه درک این پدیده را نیز فراهم می کند – ج. فام). اما به هیچ وجه٬ غبار را از روی اینکه سرشت اجتماعی کار (که واقعاً خمیر مایة ارزش است! – ج. فام) همچون هویت عینی از خود محصولات برای ما ظاهر میشوند٬ نمی روبد (این همان حالتی است که در اذهان بصورت «فتیشیستی» ظاهر می گرد! – ج. فام). این واقعیت که در هر فرم ویژه ای از تولید که ما با آن سر و کار داریم٬ یعنی تولید کالاها٬ سرشت ویژة اجتماعی هر کار شخصی که بصورت مستقلی (از یکدیگر) حمل میگردند٬ در همه نوع از آن کارها که در برابری قرار میگیرند٬ شامل شده است٬ با اعتقاد به اینکه همه کار بشری هستند٬ که آن هویت بنابراین٬ برای تولیدکنندگان در تولید فرم ارزش (یعنی حالت ملموس شده از ارزش ها مثل «ارزش مبادله» و فرم های «کالا-پول» که اینجا مبنایی برای درک و برداشت «فتیشیستی» و یا درک وارونه نیز می گردند – ج. فام) فرض میشود – علیرغم کشفی که پیشتر اشاره شد٬ ظاهر می شود٬ (و این) خود به همان اندازه واقعی و قطعی است٬ که کشف گازهای موجود در هوا توسط علم٬ که در وجود جّو پیرامون ما تغییر حاصل نمی کند.”

(تمام پرانتز های توضیحی٬ حروف درشت و خطوط زیر از طرف من می باشند! – ج. فام)

Hence, when we bring the products of our labour into relation with each other as values, it is not because we see in these articles the material receptacles of homogeneous human labour. Quite the contrary: whenever, by an exchange, we equate as values our different products, by that very act, we also equate, as human labour, the different kinds of labour expended upon them. We are not aware of this, nevertheless we do it. Value, therefore, does not stalk about with a label describing what it is. It is value, rather, that converts every product into a social hieroglyphic. Later on, we try to decipher the hieroglyphic, to get behind the secret of our own social products; for to stamp an object of utility as a value, is just as much a social product as language. The recent scientific discovery, that the products of labour, so far as they are values, are but material expressions of the human labour spent in their production, marks, indeed, an epoch in the history of the development of the human race, but, by no means, dissipates the mist through which the social character of labour appears to us to be an objective character of the products themselves. The fact, that in the particular form of production with which we are dealing, viz., the production of commodities, the specific social character of private labour carried on independently, consists in the equality of every kind of that labour, by virtue of its being human labour, which character, therefore, assumes in the product the form of value – this fact appears to the producers, notwithstanding the discovery above referred to, to be just as real and final, as the fact, that, after the discovery by science of the component gases of air, the atmosphere itself remained unaltered.

(جلد ۱- صفحه 49 –  PDF متن انگلیسی – با نظارت ف. انگلس – انتشارات پروگرس-مسکو)

و تحت همان عنوان کمی پایینتر (صفحه 50) می گوید: «در هر حال٬ این تنها چنین فرم نهایی پول از دنیای کالاها است که سرشت اجتماعی کار خصوصی٬ و رابطه اجتماعی میان تولید کنندگان مستقل را در واقع پنهان می کند٬ به جای اینکه آشکار کند.»

It is, however, just this ultimate money form of the world of commodities that actually conceals, instead of disclosing, the social character of private labour, and the social relations between the individual producers.

—————————— پایان زیرنویس *1

اگر مایلید از همینجا به مبحث اصلی برگردید٬ لطفاً به این لینک کلیک کنید: «ث – فتیشیسم کالایی و راز آن»!