زیرنویس ۴: آیا “کار در روند مبادله مجرد می شود”؟

————- زیرنویس *4 – طرح یک درک وارونه از فرم یابی ارزش: 

*4-  همانطور که در زیرنویس *1 در سرتیتر «الف – “ارزش استفاده” و “ارزش”: …»٬ از فرم جدلی بهره گرفتم٬ اینجا نیز برای ارائه درکی روشن تر٬ چنین می کنم.
در این رابطه یک نقل از فرد صاحب نظری می آورم که در پاسخ به جویا شدن نظرش نسبت به نوشته اولیه ام٬ برایم فرستاد. ایشان با اشاره به اینکه من جایی گفته بودم که «کار مجرد یک عمل تجریدی محض در روند تولید کالاییست»٬ پس از کمی «متلک»٬ چنین فرموله کرد:
«خیر، کار در روند تولید مجرد نمیشود، در روند مبادله مجرد میشود. کار طی پروسه تولید – هر تولیدی، کالائی یا غیرکالائی – که نمی تواند مجرد باشد یا مجرد بشود. کار ریسندگی طی پروسه تولید کار مشخص ریسندگی است، کار بافندگی طی پروسه تولید کار مشخص بافندگی است، کفاشی کفاشی است، و قس علیهذا. محصول کار ریسندگی نخ است، محصول کار بافندگی پارچه است، محصول کار کفاشی کفش است، دقیقا به این دلیل که اینها کارهای مشخص با موضوع کار و مهارت و ابزار کار مشخص اند.»
برای پرداختن به این نقد٬ ابتدا باید محتوای آنچه که گفته ام را روشن کنم. به شاهد نوشته هایم٬ من اگر گفتم «روند تولید کالایی»٬ خودبخود گردش و بازتولید را نیز در بر می گیرد. مثل اینکه می گوئیم «شیوه تولید سرمایه داری» که نه تنها گردش و انباشت٬ بلکه نحوة توزیع را نیز دربر می گیرد! در عین حال شاید بهتر باشد من به جای «عمل تجریدی»٬ بگویم «عملکرد یا مکانیسم تجرید کننده»!
در هر حال اما٬ با آوردن این نقل از ایشان مسلماً نمی خواهم صرفاً ثابت کنم که درک من آنجور که وی نقدش کرده است٬ نمی باشد. بلکه در جریان این نقدِ بی راه و ناچسب به درک من٬ اتفاقاً ایشان نظر خود را در این رابطه به طور روشنی گفته است. و این خود می تواند موضوع بررسی و نقد متقابل من به درک صریح وی باشد.
مشخصاً ایشان می گوید : «کار در روند تولید مجرد نمی شود»… بلکه «در مبادله مجرد می شود
حال به جای اینکه این اظهاریه را اینجا نقد کنم٬ از شما خوانندگان عزیز میخواهم در پرتو توضیح بعدیش٬ به آن فکر کنید و سپس آنرا با آنچه که من تا کنون مربوط به «کار عام تجریدی» و شکل گیری «ارزش» گفته ام (سرتیتر فوق)٬ مقایسه کنید. منتها در نظر داشته باشید که بحث ما هنوز پیش از رسیدن و پرداختن به «فرم پدیده ای ارزش» یعنی «ارزش مبادله» و «فرم پولی» حاصل از آن میباشد.
اما چرا میخواهم اینچنین پیش رود؟! جوابم اینستکه اولاً ما به جایی رسیده ایم که لازم است موضوع تاکنونی٬ یعنی مبحث «ارزش» را درست درک کرده باشیم. در ثانی این درک مانند موارد نقد قبلی٬ از طرف کسی طرح شده است که واقعاً روی این مباحث سالهای سال مطالعه و کار فشرده کرده است. یعنی اگر بخواهیم مقیاس آکادمیکی بکار ببریم٬ می بایست کرسی تدریس دانشگاهی را برای آن کسب کند. این را واقعاً و جدی می گویم. برای همین هم مهم است که ببینیم کسانی چون ایشان چه می گویند؟ چرا که میتواند بسیار کمک کند تا ما درک خود را غنا بخشیده و احیاناً نا روشنی های نظری خود را بیشتر و آگاهانه تر بتوانیم پاسخ دهیم. 

در هر حال٬ در مبحث بعدی به این درک در یک زمینه وسیع تر نیز خواهم پرداخت.

———————————————–  پایان زیرنویس  *4

اگر مایلید از اینجا نیز می توانید برای ادامه بحث به مبحث اولیه این زیرنویس یعنی : «پ – “کار عام” انتزاعی به مثابة جوهرِ ارزش» مراجعه کنید!